@******دخترونه******@
زندگی با محبت...همین!
قالب وبلاگ

دوستان خوشگلم...خیلی خوش اومدین

امیدوارم از وبلاگ لذت ببرین.

این وبلاگ شعبه ی دوم " زندگی همراه عشق" میباشد.

برای دیدن تمام مطالب به" آرشیو" مراجعه کنید.

[ 1 فروردين 1398برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی, ] [ 1:0 ] [ آبی ] [ ]


مرد بودن یعنی چه؟ آیا مردها باید در تصمیم‌گیری‌های خود مستقل و خودرای باشند یا اینکه از شخص دیگری خط بگیرند؟ آیا باید از احساسات و ناراحتی‌های خود با همسرشان حرف بزنند


و درد و دل کنند یا حرفی نزنند که احساساتی به نظر برسند؟ برخی از خصوصیات، مردانه به نظر می‌رسند؛ یعنی به اشتباه به مردها ربط داده شده‌اند مثلا:

مردها احساساتی نیستند
شاید تعجب کنید، ولی مردها بسیار احساساتی‌تر از زنان هستند؛ اما چطور ممکن است؟ باید آنها را تشویق کرد تا احساسات واقعی خود را بروز دهند. بروز دادن عواطف و احساسات به سلامت و شادمانی آنها کمک بیشتری می‌کند.

مسائل جنسی همواره برای آنها در اولویت است
بله مسائل جنسی برای مردها اهمیت زیادی دارد. یکی از رازهای بزرگ مردان این است که میل و اشتیاق فراوانی به بودن در کنار شریک زندگی‌شان دارند و مسائل جنسی واضح‌ترین راه برای ابراز این میل و اشتیاق است.

یک مرد یعنی شغلش
برای اغلب آقایان، فشار کاری ریشه در دو چیز دارد:
۱) میل به برتری داشتن در چیزی و ۲) ایجاد رفاه و آسایش برای خانواده. این مساله می‌تواند در مورد زن‌ها نیز صادق باشد؛ ولی از آنجایی که همیشه کار کردن را برای مردها تعریف کرده‌ایم، این مساله را نیز به آنها ربط می‌دهیم.


مراجعه به ادامه مطلب


http://up2.iranblog.com/images/1f09qdqx1yib4pdedqot.jpg

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]
با وسواس همسرم چه کار کنم؟



این بیماری از آن جهت كه هم به عنوان یك بیماری روان تنی شناخته شده است و هم زمینه ساز بسیاری از انحراف های

دینی در انسان است ، دارای روشهای درمانی متعدد است؛ مانند درمان دارویی، مشاوره و درمان روانی و توصیه های دینی.

مشاوره و درمان روانی: در درمان غیردارویى، از الگوهاى مختلف براى كاهش این اختلال بهره مى‏گیرند كه به برخى از آنها به طور اجمال اشاره مى‏كنیم زیرا از این تكنیك‏ها متناسب با نوع و شدت و ضعف بیمارى استفاده مى‏شود:

1- شناخت درمانى، در این روش طى جلسات مكرر و متعدد، بینش بیمار درباره تعارضهاى درونى خود به كمك روان‏درمان‏گر تغییر مى‏یابد.

2- رفتار درمانى: روشهاى متعدد و متنوعى است از كارشناس مربوطه بیمار را به كارها و فعالیت‏هایى جهت كاهش سطح اضطراب و در نتیجه فكر یا عمل وسواس او وا مى‏دارد.

3- گاهى نیز روانشناس با ایجاد ارتباط با خانواده بیمار به كاهش ناهماهنگى‏هاى احتمالى در خانواده و تصحیح ارتباطات خانوادگى آنها مى‏پردازد.

روشهای كلی درمان:

برای علاج و درمان این بیماری ابتدا باید نوع آن را شناخت و روش درمانی مناسب با آن را انتخاب نمود . ما در این قسمت به برخی از روشهای كلی مبارزه با این حالت اشاره می نماییم.

1- عدم پاسخ دهی: مهمترین و كلی ترین راه درمان وسواس، بی توجهی به پیام های آن و عدم پاسخ دهی عملی به آن است . این بیماری در صورتی ادامه می یابد و تشدید می شود كه به نداهای درونی آن كه مبتنی بر تكرار عمل ، یا دقت بی مورد و یا قضاوت غیر منطقی و افراطی نسبت به امور است، پاسخ دهی عملی شود. برای مقابله با این حالت بهترین راه بی اعتنایی به این پیامها و ترتیب اثر ندادن به آنها است. اگر مدتی این روش عملی شود ، به طور قطع از شدت ابتلا به آن كاسته خواهد شد.

2- تقابل به ضد: برای كسانی كه از آلودگی و نجاست هراس دارند و این هراس منشا اضطراب و وسواس در آنها شده است ، آلوده سازی عمدی شخص توسط خود او یا دیگران ، از راههای درمان و رفع حساسیت به این امر است . اگر این روش با تكرار تحمل شود به طور قطع موثر خواهد بود.

3- فرمان ایست: در منابع علمی جدید ، برای متوقف كردن افكار وسواسی ، علاوه بر درمانهای دارویی و قبل از آن درمانها ، از روشهای خاصی استفاده می شود كه مهمترین آنها روش توقیف فكر نام دارد، بدین ترتیب است كه از بیمار خواسته می شود كه به طور عمد افكار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار كننده ، فریاد می زند : ایست !؟! به نظر می رسد این عمل جریان فكر وسواسی را متوقف می كند .

درمان دارویی: بیماری وسواس چون دارای ریشه های هورمونی است و با فعالیت های هورمونی بدن نیز در ارتباط است ، پزشكان با تجویز داروهایی سعی می نمایند فعالیت های هورمونی بدن را متعادل سازند و از این طریق كمك می كنند تا فرد بتواند راحت تر با این مشكل طرف شود و آن را از خویش براند.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]



طبق دیدگاه الفرد ادلر سبک زندگی افراد توسط جامعه و بر اساس ترتیب تولد فرزندان اول و دوم و سوم و... شکل می گیرد . سبک زندگی یعنی فرد الگوی منحصر به فرد از ویژگی ها و رفتار ها و عادت ها را که باعث می شود فرد روال خاصی را پیگیری کند را سبک زندگی نامیده که هر فرد با اراده ازاد خودش مناسب ترین سبک زندگی را تعیین می کند و این جریان از سن 4 و 5 سالگی تثبیت می شود .

 بر اساس سبک زندگی به 4 تیپ شخصیتی تقسیم می شوند :

1_ تیپ سلطه گر : معمولا فرد بدون توجه به خواسته دیگران عمل می کند و رفتار ضد اجتماع دارد و جامعه ستیز است .
 2_ تیپ گیرنده : ادم هایی که از مشکلات فرار می کنند و سعی می کنند خشنودی دیگران رو بدست بیارند و بیشتر افراد از این دسته اند .
3_ تیپ اجتناب کننده : این افراد با مشکلات رو به رو نمی شوند و هیچ تلاشی هم برای حل مشکلات نمی کنند .
4_ تیپ سودمند اجتماعی : این افراد با دیگران کنار می ایند و به نیاز های دیگران احترام می گذارند و علاقه اجتماعی رشد یافته ای دارند .


صادقانه بگید شما جزو کدام تیپ هستید ؟؟؟
[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]


گاهی شما خود را در موقعیتی می بینید كه درست كاری را می كنید كه فكر می كردید می خواستید وارونه اش را انجام دهید.  برای نمونه، دارید با كسی كه او را تازه در یك میهمانی دیده اید صحبت می كنید، و دایم در فكر آن هستید كه اگر شما را به خوردن چای دعوت كرد مودبانه آن را رد كنید.  ناگهان بدون آن كه متوجه باشید، خودتان پیش گام شده و پیشنهاد می كنید كه “می خوای با هم ناهار بخوریم؟”

پژوهش ها چنین القا می كند كه بیشتر محتمل است این گونه “تاثیرهای وارونه” متناقض هنگامی رخ دهد كه ظرفیت مهار شناختی ما كاهش یافته باشد – مانند زمان هایی كه ما دچار فشارهای عصبی، حواس پرت، و یا شدیدا با كارهای دیگر مشغول هستیم.

بنابراین، عجیب نیست كه بدترین اشتباه های خجالت آور ما بعد از یك روز طولانی از انجام كارهای گوناگون – سر و كله زدن با یك همكار پر دردسر، با فرزند پر سروصدا، و یا پس از گیر كردن در ترافیك سنگین رخ می دهد.  فاصله زمانی زیاد میان دو وعده غذایی هم می تواند مشكل ساز باشد.  شكر (گلوكز) خون سوخت لازم برای كنش های عصبی را فراهم می كند.  اگر قند خون خیلی پایین بیاید، شما ممكن است انرژی لازم را نداشته باشید كه بتوانید جلوی زبان خود را بگیرید.

چگونه است كه بیشترین تلاش های ما برای آن كه به چیزی فكر نكنیم یا بر زبان نیاوریم می تواند به آن منتهی شود كه به همان چیز فكر كنیم و یا همان چیز را بگوییم؟  این پرسش كلیدی پژوهشی از سال 1987 – كه دانیل واگنر، در حال حاضر استاد روان شناسی در هاروارد، و همكارانش از شركت كنندگان در مطالعه اكنون-كلاسیك خود “خرس سفید” خواستند تا پندارهای خود را توصیف كنند – همواره مطرح بوده است.

آنهایی كه از آنان خواسته شده بود تا در مورد خرس سفید فكر نكنند ابتدا افكار كمتری مرتبط با خرس سفید را در مقایسه با آنان كه از آنها خواسته شده بود در باره خرس سفید فكر كنند گزارش كردند.  اما، این وضعیت سپس با تاثیر وارونه دنبال شد كه در آن شمار پندارهای مرتبط با خرس در میان گروه “فكر نكن” به میزان قابل توجهی بیشتر بود.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]

011 عکس های رنگین زیبا و آرامش بخش


١ـ امروز احساس تضمین آرامش می‌كنم
امروز كنار می‌ایستم و تسلیم قدرت برتر خود می‌شوم. اجازه می‌دهم قدرت نظم‌دهنده خداوند همه آنچه مرا نگران می‌سازد، منظم و هماهنگ كند.
عبادت‌ كننده باوقار تقاضا می‌كند خردی به او بخشیده شود تا بر آنچه تغییرپذیر است، آگاهی یابد. امروز اموری را كه در جهت تصمیم‌گیری به دست قدرت برتر خود می‌سپارم، مطرح می‌كنم. با تمركز بر وقایع یا شرایط خارج از اختیار به كاهش انرژی خود ادامه نمی‌دهم.
امروز به خاستگاه خود رو می‌كنم و آرامشی را كه در رهایی وجود دارد، حس می‌كنم.

٢ـ همه احساسات و شور و حال طبیعی خود را می‌پذیرم!
احساسات بخشی از طبیعت من است. گاهی اوقات فوق‌العاده و بعضی وقت‌ها رنج‌آور است. احساسات من هرچه باشد، همه آنها برای بیان كامل من حیاتی و ضروری است. من قالیچه‌ای هنری هستم ـ بیان هنر خداوند. الیاف رنگی كه این اثر ذهنی را به‌وجود آوردند، احساسات من هستند. امروز مقابل این اثر هنری با الیاف رنگارنگ و تركیبی‌اش می‌ایستم؛ به آن می‌نگرم، كامل و بی‌انتقاد آن را می‌پذیرم.
امروز از اینكه احساسات به زندگی‌ام رنگ و عمق می‌بخشند، سپاسگزارم.

٣ـ می‌توانم بزرگ‌سال اما همچنان سحرآمیز باشم!
امروز سه آرزو برای خود می‌كنم. این آرزوها به من و نه به هر كس دیگر تعلق خواهند داشت. جرأت خواهیم كرد چیزی را آرزو كنم كه هرگز برای خود امكان‌پذیر نمی‌دانستم.
در گذشته می‌ترسیدم افكاری جادویی داشته باشم. در خانواده مشكل دارم، بسیاری اوقات، رؤیاهایم تحقق نیافته‌اند. دیگر آرزویی نكردم، دعا كردن را از یاد بردم و تمایلاتم را نابود ساختم.
دیگر از افكار جادویی نمی‌ترسم، چرا كه قدرت آن را دارم تا بسیاری از رؤیاهایم را تحقق بخشم.
هر روز بیشتر به تفكر درباره تمایلاتم عادت می‌كنم. به‌عنوان فردی بزرگسال، می‌توانم درباره آنچه برای خود خواهانم، تصمیم بگیرم.

٤ـ امروز در برابر چشمان حضار نامرئی خود، پرده خواهم كشید!
برای احساس خوشی، خودانگیختگی یا حتی نامعمول بودن، دیر نیست. بدین منظور، باید برای حضار منتقدی كه همه‌جا با خود همراه دارم، چشم‌بند تهیه كنم. حضار، صداهایی از گذشته هستند كه برای آنكه به من بگویند چه زمانی خرابكار، مسخره یا نفرت‌انگیز هستم، تردیدی ندارند.
امروز از نمایش بازی كردن چشم می‌پوشم. دیگر انرژی‌هایم را به آن صورت تلف نخواهم كرد.
امروز می‌رقصم، می‌خوانم، می‌خندم و بازی می‌كنم ـ مهم نیست صداهای پدر و مادرم چه می‌گویند؟ به خود اجازه می‌دهم پرده را بكشم.

٥ـ برای شناخت نیازهایم می‌توانم به خودم اعتماد كنم!
به توانایی خود برای تعیین نیازهایم اعتماد كامل دارم. نقش من بیان كامل خود است. امروز از هر موقعیتی استفاده می‌كنم تا آن‌كس باشم كه هستم. از نیازهای خود شرمنده نیستم.
من فردی منحصر به فرد و خاص هستم و نیازهایم ضمیمه مثبتی از شخصیتم هستند. افرادی هستند كه احساس می‌كنند صلاح مرا می‌دانند و نیازهایم را به من می‌گویند؛ از آنان متشكرم، اما به صدای درون خود گوش می‌دهم. انتخاب‌ها، نیازها و جهتم را در راه شفا مشخص می‌كنم.
امروز مایلم برای گوش دادن به ندای درون خود وقت صرف كنم. امروز برای اعتماد به‌صدای درون خود ارضای نیازهایم، تصمیمی آگاهانه می‌گیرم.

٦ـ امروز می‌توانم كارهایم را سر فرصت انجام دهم!
امروز در استراحت هستم. عجله‌ای ندارم، قدم‌های خودم را برمی‌دارم و در وقت خودم به امور می‌رسم. مجبور نیستم عجله كنم. می‌توانم كارهایم را سر فرصت انجام دهم. اغلب در خانواده مشكل دارم، برای ارضای نیازهای خود، مجبور بودم شتاب به خرج دهم. برای بزرگ‌شدن عجله داشتم. امروز برای كند رفتن و كشف زمان خود، تصمیمی آگاهانه می‌گیرم.
هر روز به روش خودم، در حال رشد و ترقی هستم. هیچ‌كس نمی‌تواند مرز رشد را برایم مشخص كند.
در این لحظه، ساعت رشدم كه ترقی مرا بادقتی فوق‌العاده زمان‌بندی می‌كند، تأیید می‌كنم. امروز، در كمال آرامش، به ساعت درون خود گوش خواهم داد. برای خود آنقدر احترام قائلم تا حركت خود را كند و به شخصیت خود و دنیای زیبایی كه در آن به سر می‌برم، توجه كنم.

٧ـ بدون ترس و اضطراب می‌توانم از اوقات فراغت لذت ببرم!
امروز خود را در حال چریدن در چراگاه زندگی می‌یابم. درست مانند اسبی كه پیش از چریدن و خوردن نمی‌تواند مقابل دروازه چراگاه بایستد و نقشه بكشد، من نیز، بدون آنكه برنامه‌ای مداوم و عملی برای استراحت داشته باشم، نمی‌توانم از مزایای زندگی بهره‌مند شوم. می‌توانم به‌راحتی شاهد رشد علف‌ها باشم.
امروز از این عقیده كه همه فعالیت‌هایم باید هدف‌دار باشند، دست برمی‌دارم. لازم نیست بابت استراحت نكردن «مناسب»، از خودم شرمنده باشم.
امروز برای تجربه روش‌های مختلف استراحت، به خودم فرصت می‌دهم. به خود اجازه می‌دهم در مورد اموری كه علاقه‌مند به انجام دادن آنها هستم، تصمیم بگیرم ـ حتی اگر به انجام رساندن آن امور، بی‌معنا به‌نظر می‌رسند.

٨ـ آنقدر قوی هستم كه برای كمك مورد نیازم درخواست كنم!
برای حل مشكلات خود، می‌توانم درخواست كمك كنم. برایم مهم است كه درخواست‌ها و احساسات خود را مطرح سازم. واداشتن انسان‌ها به اینكه نیازهای مرا حدس بزنند، موجب آزارم خواهد شد.
من قادرم خیلی از طرح‌ها را ساماندهی كنم، اما می‌دانم در صورت نیاز، در خواست كمك، اهمیتی به‌سزا دارد.
من شخصی نیرومندم. همچنین اعتراف می‌كنم كه فردی فراتر از افراد بشر نیستم. همچنان كه بالغ می‌شوم، پیش از آنكه مشكلاتم بسیار بزرگ شوند، برای درخواست كمك احساس قدرت می‌كنم. مجبور نیستم به تنهایی بر مشكلات غلبه كنم.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]




با توجه به پژوهش‌های انجام شده درباره‌ی خشم آنچه مسلم است این است که شمار کسانی که با خشم خود برخورد نادرست می‌کنند، به مراتب از شمار کسانی که به آن برخورد درست می‌کنند بیشتر است. نیل‌وارنر در کتاب مشهور خشم را، یار و یاور خود سازید با توجه به رفتاری که اشخاص به هنگام خشم بروز می‌دهند، آنهایی را که با خشم بر خورد درست ندارند به چهار دسته تقسیم می‌کنند: جسمانی کننده‌ها، خود مجازات‌گر‌ها، منفجرشونده‌ها و مخفی‌کننده‌ها.

1.    جسمانی کننده‌ها.
این‌ها اشخاصی هستند که با خشم برخورد انفعالی می‌کنند و آن را به بدن خود منتقل می‌سازند. جسمانی کننده‌ها کسانی هستند که احساسات خشم خود را آشکارا نشان نمی‌دهند به جای آن از بیم آن که مبادا مورد تأیید و تصدیق دیگران واقع نشوند آن را بروز نمی‌دهند و پنهان می‌کنند.
از سوی دیگر، تفاوتی که میان جسمانی کننده‌ها و دیگران وجود دارد این است که این اشخاص خشم خود را به شکل میگرن، سر درد ، زخم معده ، کُلیت و وَرَمِ مفاصِل بروز می‌دهند.

2.    خود مجازات گرها.
رفتار انفعالی دیگری در زمینه بروز خشم ، تبدیل کردن خشم به احساس گناه است. این اشخاص اغلب به این دلیل که خشمگین شده‌اند بر خود خشم می‌گیرند . در نتیجه تخلیه هیجانی خشم را بروز نمی‌دهند . به جای آن با کنترل ابراز خشم از میزان عزت نفس خود می‌کاهند.
برای مثال پرخوری یا گرسنگی کشیدن عمدی، افراط در میگساری ، افراط در خرید کردن و خوابیدن که جملگی می‌توانند از میزان عزت نفس بکاهند، از جمله اقداماتی است که خود مجازات گرها به نمایش می‌گذارند.

3.    منفجر شونده‌ها.
منفجر شوند‌ها نمونه‌های کلیشه‌ای پرخاشگری مدیریت نشده هستند. این‌ها کسانی هستند که خشم خود را به شکلی خصمانه به صورت کلامی‌یا جسمانی بروز می‌دهند. این اشخاص مانند یک آتشفشان منفجر می‌شوند و به هر کس که در پیرامون آنها قرار گیرد هجوم می‌برند.
منفجر شونده‌ها خشم‌شان را در خود نگه می‌دارند و بعد ناگهان ، و به هر دلیل آن را بر سر هر کسی که در پیرامون‌شان قرار گیرد تخلیه می‌کنند. در بسیار‌ی از مواقع این اشخاص به جای اینکه نسبت به کسی که موجب خشم آنها شده خشمگین شوند، خشم‌شان را نسبت به آنها سرکوب می‌کنند و بعد آن را بر سر اشخاصی که کمترین گناهی مرتکب نشده‌اند، اشخاصی از قبیل، همسر، فرزندان و کارکنان زیر دست خالی می‌نمایند.
در بسیاری از موارد از خشم انفجاری به منظور ایجاد رعب و ارعاب و سلطه‌جویی استفاده می‌شود.این همان رفتاری است که روانشناسان آن را نشانه‌ی شخصیت تیپ الف معرفی می‌کنند و با بیماری‌های قلبی – عروقی در ارتباط نزدیک است.

4.    مخفی کننده‌ها.
مخفی کننده‌ها هم مانند منفجر شونده‌ها خشم مدیریت نشده‌ای را به نمایش می‌گذارند. تفاوت رفتار میان مخفی کننده‌ها و منفجر شوند‌ها این است که مخفی کننده‌ها معمولاًخشم خود را متوجه کسی که سبب ساز خشم آنها شده می‌کنند، اما این کار را به طور غیرمستقیم انجام می‌دهند، آنگونه که به لحاظ اجتماعی مشکلی حاصل نشود.
مخفی کننده‌ها به خاطر بی‌عدالتی که در حق آنها روا شده مترصد تلافی هستند- با این تفاوت که خشم‌شان را به شکلی که به لحاظ اجتماعی قابل قبول باشد، در ابعاد ملایم بروز می‌دهند. نمونه‌هایی از ابراز خشم به شیوه مخفی کننده‌ها شامل دیر رفتن سرجلسه، یا طعنه‌زدن می‌باشد.
مخفی کننده‌ها خودشان را قربانیان زندگی ارزیابی می‌کنند و با آنکه خشم‌شان اغلب متوجه کسی است که آنها را ناراحت کرده است، تمام شدن خشم به ندرت اتفاق می‌افتد.
وارنر خاطر نشان می‌سازد که همه‌ی ما با توجه به شرایط و موقعیت در مواردی از همه‌ی این روش‌ها استفاده می‌کنیم.
اما در هر کسی یکی از این روش‌ها حالت غالب پیدا می‌کند و در تبادل‌های روزانه به طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد. باید توجه داشت که هیچ یک از این چهار روش سالم نیستند، به هیچ جهت رفتن از یک حالت به حالت دیگر توصیه نمی‌شود. وارنر توصیه می‌کند که احساس خشم خود را شناسایی کنیم و آن را به شکل خلاقانه تخلیه کنیم.
[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]


10علت اهمیت آینده‌نگری در زندگی

دكتر بن دین/ روانشناس


دوراندیشی یا احتیاط، یكی از 24 توانمندی شخصی‌ای است كه به گفته مارتین سلیگمن و پترسون برای روانشناسی مثبت‌گرا اساسی است. دوراندیشی را این‌چنین تعریف كرده‌اند؛ «یك جهت‌گیری شناختی برای آینده، یك نوع عقلانیت عملی و خودكنترلی است كه به طور مؤثر به دستیابی به اهداف بلندمدت فرد كمك می‌كند.»
به نظر می‌رسد كه در فرهنگ غربی، این توانمندی به دلیل آنكه به عنوان ترس تلقی می‌شود، وجهه و اعتبار خوبی ندارد. اما ما در اینجا، 10 علت را ذكر می‌كنیم تا اثبات نماییم كه دوراندیشی و احتیاط استحقاق داشتن یك وجهه بهتر را در بین مردم دارد.
تجربه خودم این است كه برخی از توانمندی‌های مشهورتر و معتبرتر از بقیه توانمندی‌ها مشهورتر و معتبرتر از بقیه توانمندی‌ها مشهورتر و معتبرتر از بقیه توانمندی‌ها هستند. شجاعت، خردورزی و جدیت توانمندی‌هایی هستند، كه در بین مردم بسیار مشهور هستند. اما همان‌طور كه اشاره شد دوراندیشی كمترین توجه را بر می‌انگیزد. یكی از مهمترین علل این مسئله این است كه اكثر افراد دقیقاً معنا و تأثیر بالقوه این فضیلت را درك نكرده‌اند. به هر حال ما بر این اعتقادیم كه دوراندیشی نیاز به توجه بسیار بیشتری دارد و من در اینجا 10 علت را برای اثبات این حرفم ارائه خواهم كرد:


1ـ دوراندیشی بد فهمیده شده است. یك لحظه در ذهنتان به تصویری كه در ذهنشان از یك فرد دوراندیش و محتاط دارید، بیندیشید. دوراندیشی را چگونه تعریف می‌كنید؟ اكنون این تصویر را با تعریفی كه سلیگمن و پترسون از دوراندیشی ارائه كرده‌اند مقایسه كنید:
«دوراندیشی یك جهت‌گیری شناختی برای آینده، یك نوع عقلانیت عملی و خودكنترلی است كه به دستیابی به اهداف بلندمدت فرد كمك می‌كند.» افراد دوراندیش آینده‌نگری قابل ملاحظه‌ای را برای پیامدهای اعمال و تصمیماتشان نشان می‌دهند، در برابر تكانه‌ها و انتخاب‌هایی كه به زبان اهداف بلندمدتشان هستند و تنها اهداف كوتاه‌مدتشان را ارضا می‌كنند، یك دیدگاه منعطف و معتدل به زندگی دارند و سعی می‌كنند تا بین اهدافشان تعادلی را برقرار سازند.
2ـ دوراندیشی برای افراد ضعیف نیست. یك دلیل مهم اعتبار كم دوراندیشی این است كه این توانمندی با ركود تداعی شده است. ما شخص دوراندیش را به عنوان فردی می‌شناسیم كه به این علت كه از جهش و خطر كردن می‌ترسد زندگی را به طور روزمره می‌گذراند. هر چند، سلیگمن و پترسون این نكته را یادآوری كرده‌اند كه «اینكه سعی كنیم انتخاب‌های آسانی در زندگی داشته باشیم یا اینكه خود را وقف هدفی كنیم كه به ما آسیب می‌رساند یا جلوی پاداش‌دهنده‌های بسیار زیادی را می‌گیرد، دقیقاً به همان اندازه بی‌احتیاطی ما را در دام تكانه‌های آنی قرار می‌دهد. افراد دوراندیش به اهداف و آرزوهای بلندمدتشان احترام می‌گذارند و هر وقت كه لازم باشد برای دستیابی به این اهداف خطر می‌كنند.»
3ـ دوراندیشی به زندگی متعادل نیاز دارد. به دلایلی، افراد تمایل دارند تا دوراندیشی را با چند بعد محدود زندگی همچون كار و مسائل مالی ارتباط دهند. اما باید دانست كه دوراندیشی مالی ارتباط دهند. اما باید دانست كه دوراندیشی با كل زندگی ارتباط دارد و افراد دوراندیش برای برقراری تعادل بین اهدافشان در حوزه‌های مختلف زندگی تلاش می‌كنند، برای مثال، به طور منظم صبح زود بیدا شدن و رفتن به محل كار حتی در روزهای تعطیل اگر به معنای غفلت كردن از خانواده و ارزش‌ها و اهداف معنوی باشد، دوراندیشی نیست.
4ـ افراد دوراندیش مسیر خودشان را در زندگی ترسیم می‌كنند. یك شخص دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی دوراندیش آگاهانه و با هدف زندگی می‌كند. او صرفاً به آنچه كه در جریان زندگی پیش می‌آید واكنش نشان نمی‌دهد؛ بلكه بر طبق درك اهداف و آرزوهایش تصمیم می‌گیرد و عمل می‌كند.
5ـ دوراندیشی تنها برای افراد زاهد نیست. اجازه دهید تا برای همیشه زاهدمآبی را جدای از دوراندیشی بدانیم. دوراندیشی با خودانگیختگی یا شور و اشتیاق فراوان ناسازگار است. برای مثال، یك زن دوراندیش تصمیم می‌گیرد تا بعد از یك روز طولانی كاری از رفتن به میهمانی پرهیز كند (زیرا او تمایل ندارد كه به تنهایی در نیمه‌شب به خانه برگردد)، یك شخص دوراندیش تصمیم می‌گیرد تا از غذاهای عجیب و غریب و جذاب را در هنگام گذراندن تعطیلات امتحان كند (اما او تمایل ندارد تا مثلاً یك نوع غذای ژاپنی را كه چند روز بیرون مانده است را بخورد).
6ـ قهرمانان می‌توانند درواندیش باشند. بر خلاف‌، دوراندیشی، شجاعت توانمندی شخصی‌ای است كه نیاز به تبلیغات یا اصلاح تصویر ندارد. شنیدن یك عمل شجاعانه مو را بر تنمان سیخ می‌كند. شجاعت توانمندی شخصی‌ای است كه برای آن انگیزه ایجاد می‌شود و به داستان‌های متعددی در مورد آن گفته شده است. شجاعت استحقاق این توجه را دارد اما تمایل دارم به این نكته اشاره كنم كه قهرمانان شجاع می‌توانند دوراندیش نیز باشند. هیچ آتش‌نشان شجاعی نسنجیده و قبل از اینكه یك استراتژی منطقی برای خروج از ساختمان داشته باشد، به درون یك ساختمان آتش گرفته نمی‌رود. شجاعت بدون دوراندیشی، بی‌توجهی و شتاب‌زدگی است.
7ـ افراد دوراندیش جایزه داروین را نمی‌برند. پترسون و سلیگمن به عنوان نمونه متضاد رفتار دوراندیشانه به جایزه داروین اشاره كرده‌اند. به گفته پایه‌گذاران این جایزه، جایزه داروین با تقدیر آنهایی كه با انجام رفتارهای احمقانه خودشان را به كشتن می‌دهند، پیشرفت در ژنوم انسانی را تحسین می‌كند.
8ـ افراد دوراندیش بدن‌هایی سالم و قوی و زندگی سالمی دارند. در اینجا به طور سریع به چند متغیر كه با دوراندیشی همبستگی دارند، می‌پردازیم. تحقیقات نشان داده‌اند كه افراد دوراندیش از لحاظ فیزیكی قوی‌تر هستند، به خصوص موقعی كه تكالیفی را انجام می‌دهند كه نیاز به استقامت دارد. افرادی كه اهداف مناسبی در زندگی‌شان دارند سالم‌تر و شادتر هستند (به خاطر داشته باشید كه دوراندیشی دال بر زندگی متعادل و هماهنگ است.) همچنین، صفت شخصیتی وظیفه‌شناسی (كه به طور قابل ملاحظه‌ای با دوراندیشی همپوشی دارد) پیامدهای مثبت زیادی همچون بهره‌وری فزاینده، موفقیت بیشتر در آموزش، ابقای كاری طولانی‌تر و حقوق بالاتر را در كار ایجاد می‌كند. شگفت‌انگیز نیست كه دانش‌آموزانئ دوراندیش وظیفه‌شناس موفقیت تحصیلی بیشتری را نشان می‌دهند و نسبت به همكلاسی‌های‌شان مشكلات كمتری دارند.
9ـ هیچ‌كس تمایل ندارد در هنگامی كه زمستان فرار می‌رسد یك ملخ باشد. احتمالاً اكثر شما داستان مورچه و ملخ را شنیده‌اند. اما بهتر است ابتدا مروری كوتاه بر این داستان داشته باشیم.
«در یكی از روزهای تابستانی یك ملخ كه بسیار شادمان بود در حال تفریح كردن و آواز خواندن بود. مورچه‌ای از آنجا می‌گذشت و تكه غذایی را با مشت فراوان به سمت لانه‌اش حمل می‌كرد. ملخ به مورچه گفت: چرا به جای اینگونه كار كردن و رنج كشیدن نمی‌ایستی و با من صحبت نمی‌كنی؟ مورچه پاسخ داد: من دارم برای زمستان غذا ذخیره می‌كنم و به تو هم نصیحت می‌كنم كه همین كار را بكنی. اما ملخ جواب داد: چرا باید برای زمستان ناراحت باشم، در حال حاضر غذای فراوانی دارم تا بخورم.
موقعی كه زمستان آمد، ملخ غذایی برای خوردن نداشت و از گرسنگی در حال جان دادن بود. در این هنگام او به نزد مورچه رفت و از او درخواست كرد كه غذاهای ذخیره شده را با او تقسیم كند و به مورچه گفت كه فهمیده است باید برای روزهای نیاز مهیا باشد.»
البته این داستان به تصور قالبی ما از یك فرد دوراندیش به عنوان فردی خود ارضاكننده، خودخواه و بی‌اعتنا به بهزیستی دیگران كمك می‌كند. به یاد بیاورید كه یك شخص دوراندیش اهداف خود را در جنبه‌های اهداف و زندگی در نظر دارد و بسیاری از این اهداف و علایق در بردارنده رابطه با دیگران است.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]

تو را از غذا خوردنت می شناسم!

 آیا می دانید دوست داشتن هر یک از گروه های غذایی می تواند به نوعی نشان دهنده روحیه و خلق وخوی شما باشد؟ اگر دوست دارید تا بیشتر با روحیه دوستداران محصولات غذایی مختلف آشنا شوید بد نیست نگاهی به این مقاله جالب بیندازید...

دوستداران سبزی ها؛ ماجراجو و ورزشکار

• خلق وخو: کسانی که تمایل زیادی به مصرف سبزیجات دارند یا به طور کلی گیاه خوار هستند، معمولا افراد پرخوری نیستند و خیلی خودشان را در قید و بند تهیه غذا قرار نمی دهند. این افراد بسیار ماجراجو ا هستند و بیشتر از اینکه در تکاپوی درست کردن غذا باشند، دوست دارند طعم های جدید را تجربه کنند. آنها افرادی ورزشکار و سالم هستند که همیشه در حال پیداکردن گیاهان جدید خوراکی در عطاری ها یا حتی در طبیعت هستند.

• عادت ها: گیاه خواران از خوردن جوشانده های گیاهی بعد از غذا یا چکاندن آبلیمو و آبغوره روی غذایشان لذت می برند که این عادت خوب می تواند در حفظ سلامت و نشاط آنها بسیار موثر باشد.

• پیشنهاد: این افراد می توانند از قارچ، حبوبات، سویا، تخم مرغ و لبنیات برای دریافت پروتئین بیشتر و بهتر در رژیم غذایی شان کمک بگیرند. مصرف هفته ای یک یا دو بار از غذاهای دریایی هم می تواند از کمبود ویتامین B12 در آنها پیشگیری کند. خوردن گردو هم باعث جذب امگا3 خواهد شد.


دوستداران میوه ها؛ تنوع طلب و سالم

• خلق وخو: معمولا کسانی که بیش از هر گروه غذایی به میوه ها علاقه دارند، ذائقه شان شیرین است، مهربان هستند به سلامت خود اهمیت زیادی می دهند و مدام در فکر ایجاد تنوع در برنامه های غذایی و حتی برنامه های کاری روزانه شان هستند. طرفداران میوه دوست دارند با ایجاد طعم های جدید، متنوع و فوق العاده جذاب، نظر و تحسین اطرافیان را نسبت به خود جلب کنند و البته در این راه، موفق هم هستند.

• عادت ها: این افراد معمولا در خوردن میوه افراط می کنند و به گمان آنها، میوه جزو خوراکی های پرخاصیتی است که هرچه بیشتر بخورند، برای سلامتشان مفیدتر است اما محققان دانشگاه هاروارد در حالی مصرف 5 تا 9 وعده از میوه ها و سبزی ها را در طول روز مجاز دانسته اند که مصرف کنندگان آنها حواسشان به کالری این گروه از مواد غذایی باشد. به هر حال، میوه هم قند و کالری دارد و مصرف زیاد آن می تواند باعث ابتلا به چاقی و اضافه وزن شود. راستی یکی دیگر از عادت های افرادی که عاشق میوه هستند، این است که از میوه ها به عنوان میان وعده یا دسر استفاده می کنند که البته این یک عادت خوب است.

• پیشنهاد: اگر خیلی به خوردن میوه ها علاقه دارید، می توانید آنها را پوست بکنید و در سالاد یا ماستتان، خردشان کنید و ارزش تغذیه ای ماست و سالادی که همراه غذا می خورید را بالا ببرید. خردکردن میوه های فصل و پوشاندن آنها با کمی عسل هم می تواند یک صبحانه فوری و مغذی برای شما و فرزندانتان را فراهم کند.

دوستداران گوشت ها؛ جاه طلب و کوشا

• خلق وخو: معمولا بیشتر افرادی که علاقه فراوانی به مصرف انواع گوشت ها دارند، جاه طلب و در پی کسب بهترین ها در زندگی شان هستند. غذاهای گوشتی جزو غذاهای گران قیمت هستند و کسانی که ذائقه خود را با آنها وفق می دهند، دوست دارند که همیشه در حال تلاش برای کسب بالاترین مقام و موقعیت ها در زندگی شان باشند. طرفداران گوشت، انسان های کوشایی هستند که تن به خوردن هر غذایی نمی دهند و معمولا طعم سبزی ها به خصوص سبزی های آبپز یا بخارپز را دوست ندارند.

• عادت ها: دوستداران غذاهای گوشتی به انواع خوراکی های سرخ شده و فرآورده های گوشتی مانند سوسیس، کالباس یا همبرگر هم علاقه دارند. آنها ترجیح می دهند که غذای خود را همراه با سس یا چاشنی های چرب بخورند. این افراد علاقه چندانی به خوردن نان یا برنج زیاد با غذاهایشان از خود نشان نمی دهند، چون دوست دارند که طعم گوشت را بیشتر از مواد نشاسته ای حس کنند. معمولا کسانی که خوردن گوشت را به سایر خوراکی ها ترجیح می دهند، کمتر به مصرف گوشت هایی که بیش از اندازه طعم دار شده اند، تمایل دارند.

• پیشنهاد: خیلی از افرادی که بیش از اندازه گوشت (به?خصوص گوشت قرمز) می خورند به بیماری هایی مانند نقرس به دلیل بالارفتن اسیداوریک خونشان مبتلا می شوند. بنابراین بهتر است این افراد، مصرف گوشت ها را به 4 بار در هفته محدود کنند. بهتر است آنها، گوشت های سفید و خوراک های دریایی را بیشتر از گوشت های قرمز در برنامه غذایی شان بگنجانند. مصرف سبزی خوردن و سالاد سبزیجاتی که با آبلیمو، آبغوره و آب نارنج، طعم دار شده اند هم به طرفداران غذاهای گوشتی توصیه می شود. بد نیست دوستداران گوشت قرمز برای پیشگیری از بالارفتن اسیداوریک خونشان از پودر سماق تازه برای طعم دارکردن غذایشان کمک بگیرند. مخلوط کردن سویا با گوشت قرمز چرخ کرده هم می تواند کمی پروتئین گیاهی به رژیم روزانه تان اضافه کند و ارزش تغذیه ای آن را بالاتر ببرد.


طرفداران غذاهای نشاسته ای؛ تنبل و پرخور

• خلق وخو: افرادی که به غذاهای نشاسته ای مانند نان، سیب زمینی، برنج و ماکارونی علاقه زیادی دارند، معمولا افرادی خوش خوراک، تنبل، پرخور و خوش اخلاق هستند. آنها هرچقدر هم که سیر باشند، دست رد به سینه بشقاب پر از پلو و خورش شما یا ظرف سیب زمینی سرخ کرده تان نمی زنند. آنها همیشه دقیقه نودی کار می کنند و مصداق بارز ضرب المثل «تنبل نرو به سایه» هستند! بیشتر طرفداران غذاهای نشاسته ای، اضافه وزن و چاقی شکمی دارند و همیشه هم اضافه وزن و چاقی خود را انکار می کنند.

• عادت ها: دوستداران غذاهای نشاسته ای، خوردن یک بشقاب سالاد ماکارونی یا سالادالویه را به عنوان پیش غذا و یک ظرف سیب زمینی سرخ کرده را به عنوان دسر به جای سوپ یا میوه ترجیح می دهند. آنها برنج و ماکارونی را با نان می خورند و به مصرف غذا و ته دیگ های چرب هم علاقه زیادی دارند. سیب زمینی سرخ شده با سس فراوان جزو محبوب ترین میان وعده های آنهاست. تمایل این افراد به مصرف پنیر پیتزا هم زیاد است.

• پیشنهاد: متاسفانه کسانی که خوراکی های نشاسته ای را به خوراکی های دیگر ترجیح می دهند، توجه چندانی به سلامتشان ندارند و ابتلا به چاقی، ناراحتی های قلبی، دیابت و بالارفتن چربی خون در آنها دور از انتظار نخواهد بود. بنابراین به این افراد توصیه می شود که مصرف غذاهای نشاسته ای را به یک یا دو بار در طول روز و آن هم به میزان مشخص، کاهش دهند. از چرب کردن برنج شان خودداری کنند. برنج و ماکارونی را همراه نان نخورند. دور ته دیگ های چرب را خط بکشند. سالاد، سبزی ها، میوه ها و آب میوه ها را به رژیم روزانه شان بیفزایند. در حد امكان، شیر و لبنیات را جایگزین سیب زمینی سرخ شده در میان وعده هایشان بکنند و در نهایت هم از دوغ یا آب به جای نوشیدنی های شیرین و گازدار به عنوان نوشیدنی همراه غذای شان کمک بگیرند.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]

شما از چه نظر باهوش هستید

 

آلفرد بینه در سال ۱۹۰۵ اولین آزمون هوش را طراحی کرد تا استعداد بالقوه دانش آموزان دبستانی نه چندان ثروتمند را برای مقاطع بالاتر آموزشی تعیین کند. اساسا بینه آزمونی را برای پیش بینی موفقیت دانشگاهی طراحی کرد.

 

متاسفانه، اگرچه هوش از موضوعاتی است که در حوزه روان شناسی بسیار مورد بحث قرار گرفته است، تعریف استانداردی درباره آن وجود ندارد. شاید بتوان به صورت کلی هوش را توانایی آموخیتن و کاربرد مهارت هایی تعریف کرد که برای سازگاری موفقیت آمیز با نیازهای فرهنگ و محیط فرد لازم است. وجه اشتراک بیشتر آزمون های هوشی آن است که ضریب هوش (IQ) انسان را اندازه گیری می کند. ضریب هوشی (IQ) به تنهایی نمی تواند هوش کلی افراد را اندازه گیری کند. زیرا IQ اساسا استعداد تحصیلی را اندازه گیری می کند.

 

به گفته هاوارد گاردنر، روان شناس مشهور دانشگاه هاروارد، هوش یک توانایی یک بعدی نیست. هوش های چندگانه وجود دارند. نظریه هوش چندگانه گاردنر توجه بسیاری را جلب کرده است. او هفت نوع اصلی هوش را معرفی کرد. تونی بوزان، نویسنده و محقق مشهور انگلیسی معتقد است که ده نوع هوش اولیه وجود دارد:

 

● هوش کلامی (زبانی):

 

به درک معنای واژه ها و استدلال از طریق کلمات اشاره دارد. شاعران، نویسندگان و سخنوران چیره دست به میزان زیادی این توانایی را دارند. موفقیت تحصیلی به این هوش بستگی دارد، بخش اعظم آزمون های پیشرفت و IQ این توانایی را می سنجیدند، در جوامع امروزی این هوش محور توجه است.

 

● هوش عددی:

 

نوعی توانایی ریاضی - منطقی است. دانشمندان، حسابداران و فیزیک دانان بیش از دیگران از این توانایی بهره مندند و موفقیت تحصیلی به آن بستگی دارد. بخش اعظم آزمون های IQ و پیشرفت براساس این توانایی بوده است، در جامعه تحسین برانگیز است، ولی دور از دسترس پنداشته می شود.

 

● هوش فضایی:

 

نوعی توانایی تجسم و عملیات فضایی است. بدون آن نمی توان اشکال پیچیده را دستکاری یا خلق کرد. صفحه آرایی ها، ساخت نمونه ها، ساختارها و طرح های گرافیکی به این هوش وابسته است. از طریق این هوش می توان نقشه را خواند و به مقصد رسید. مهندسان، ملوانان، معماران، مجسمه سازان، نقاشان، باغبانان و جراحان به وفور از این هوش بهره می برند.

 

● هوش میان فردی:

 

توایی مربوط به ارتباط با افراد و درک آنها. این هوش، به درک بهتر احساس و افکار دیگران منجر می شود. هوش بین فردی شاید پیچیده ترین توانایی و ضروری ترین ابزار برای موفقیت در زندگی باشد، مگر اینکه موفقیت صرفا کسب مدال های جهانی المپیاد ارزیابی شود. فروشندگان موفق، سیاستمداران، معلمان، مشاوران، رهبران مذهبی و رهبران دیگر گروه ها باید هوش میان فردی بالایی داشته باشند.

 

● هوش درون فردی:

 

چنان که گفتیم هوش میان فردی توانایی درک و سروکار داشتن با دیگران است، بنابراین هوش درون فردی توانایی درک و سروکارداشتن با خود است. نام دیگر این هوش، بینش شخصی است. درک خود برای همه ما بسیار مهم است. افرادی که با خود سازگارند هوش بین فردی زیادی دارند و کسانی که با خود در جنگ اند، در این بخش کاستی دارند. این هوش ضرورتا توام با دیگر هوش ها نیست. برای مثال برخی از افراد هوش عددی و کلامی بالایی دارند، اما رفتارهای خودتخریبی زیادی از خود نشان می دهند. هیچ یک از استعدادها و توانایی های ممتازشان در دیگر حیطه ها به شادی آنان نمی انجامد. زیرا یا هوش بین فردی آنان نقص دارد یا اینکه کاملا کاربردی (عملیاتی) نیست. به منظور موفقیت در زندگی، باید از خطاهای خود آگاه شویم و آرزوها و ویژگی های شخصی خود را ارزیابی کنیم. البته مشاوره با افراد متخصص به رشد هوش میان فردی و بین فردی کمک می کند.

 

● هوش فیزیکی (جسمی):

 

هوش فیزیکی توانایی استفاده درست از بدن و حرکات بدن است. برخی بر این باورند که ورزشکاران افراد باهوشی نیستن دو باید از طریق بازی کردن در گروه ورزشی پیشرفت کنند. اما در حقیقت، ورزشکاران ماهر، هوش فوق العاده ای دارند. ورزشکاران المپیک باهوش اند. هوش بدنی توانایی بالا و پیچیده ای محسوب می شود، زیرا نیازمند محاسبات زیاد، حرکات هماهنگ، تعادل ظریف، وضعیت مناسب اندام و فضاسازی در جهت هماهنگی با بدن شخص است.

 

● هوش حسی:

 

منظور از این هوش، توانایی استفاده از حواسی مانند بینایی، شنوایی و بویایی است. بسیاری از ما توانایی استفاده کامل از حس خود را نداریم. می بینیم، ولی مشاهده نمی نکیم؛ می شنویم، ولی گوش نمی دهیم؛ و لمس می کنیم، اما احساس نمی کنیم. ما در فضایی مه آلود زندگی می کنیم. برای آزمون این گفته یک چشم خود را ببندید. ملاحظه کنید با یک چشم چه میزان کمتر می بینید. متاسفانه، بیشتر اوقات ناخواسته این کار را انجام می دهیم. ما برای مدیریت محیط از حس های خود به طور کامل بهره نمی گیریم.

 

● هوش معنوی:

 

این هوش توانایی به وجود آوردن زندگی متعادل با جهان، طبیعت و محیط اطرافمان است. یعنی توانایی زیندگی هماهنگ با همه انسان ها و موجودات دیگر. هونش معنوی یعنی باورکردن قدرت خداوند، علاقه به انسانیت و پذیرش حضور یک قدرت والاتر. ثمره این هوش، عشق عالمگیر، مهربانی و ملاطفت به عنوان بخشی از ویژگی شخص است. انبیا، قدیسان و سایر رهبران معنوی دارای چنین هوشی بوده اند. اگر شما این خصیصه را دارید، باهوش اید.

 

● هوش خلاقانه:

 

توانایی توجه به موضوعات، اتفاقات و مسائل به شیوه ای کاملا تازه و بدیع حاصل این هوش است. افکار خلاق در مقابل افکار متعارف قرار می گیرند. گاهی بعضی از راه حل ها تنها می تواند از یک ذهن خلاق نشات بگیرد. وقتی می گوییم مشکلی قابل حل نیست، منظورمان این است که مشکل از طریق منطق متعارف قابل حل نیست، اما شاید این مشکلات با رویکرد متفاوت به مشکل قابل حل باشد. مثالی از قانون جاذبه زمین می زنیم. همه مردم می بینند که سیب از درخت می افتد، اما نیوتن افتادن سیب از درخت را از دریچه دیگری دید و نیروی جاذبه را کشف کرد.

 

آزمون های IQ و کلامی براساس تفکر و منطق متعارف است. در تفکر و منطق متعارف برای هر پرسش تنها یک پاسخ وجود دارد. اگر شما آن پاسخ خاص را بدهید، نمره می گیرید. تفکر خلاق یعنی دادن پاسخ های متفاوت؛ پاسخ هایی که از روی عادت به ذهن ما نمی آیند. به همین سبب معمولا افراد خلاق در دوران تحصیل مشکلاتی دارند. آنها اغلب به پاسخ هایی فکر می کنند که برای دیگران نامعقول و عجیب است.

 

● هوش هوش ها:

 

توانایی استفاده از سایر هوش ها و قابلیت استفاده از شیوه ای هدفمند، حاصل این هوش است. هیچ یک از ما سطوح کافی از این هوش را نداریم. بسیاری از ما حتی آنچه را که کسب کرده ایم نمی شناسیم. بسیاری با استعدادند و توانایی فوق العاده ای دارند، اما به ندرت به طور کامل از آن بهره می برند. اغلب مردم اولویت ها را نادیده می گیرند و زمانی طولانی را روی موضوعات ناچیز و بی نتیجه تلف می کنند.

 

بنابراین به نظر می رسد ده نوع هوش وجود دارد، شاید هم بیشتر، بهتر است بگوییم «چندین» هوش. دقیقا نمی دانیم چه تعداد. برای نمونه گاردنر نوع دیگری از هوش را شناسایی کرد: هوش موسیقی، نوابغ موسیقی که از کودکی توانایی فوق العاده ای در این زمینه از خود نشان می دهند دارای این هوش اند. همه افراد ترکیبی از این هوش ها را دارند. در یک برهه زمانی در یک جامعه خاص، برخی از هوش ها از دیگر هوش ها باارزش ترند.

 

خود را بشناسید و هوش های خود را پرورش دهید. علاوه بر این هوش ها سیال اند. به عبارت دیگر می توانید با تلاش هدفمند در بسیاری از زمینه ها هوش خود را ارتقا دهید. همه انسان ها به نوعی باهوشند، تنها داشتن مدال المپیاد نشان باهوش بودن افراد نیست.

[ شنبه 3 دی 1390برچسب:, ] [ 15:0 ] [ آبی ] [ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دخترونه و آدرس dokhtarone.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 7
بازدید کل : 8261
تعداد مطالب : 42
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1


بک لينک